ســــــــــــــکـــــــــــوت
|
بال شکسته و قفس
حسرت پرواز را تلنبار روح می کند
چه فرقی دارد
بالت شکسته باشد یا
سر بر دیواره قفس بکوبی
بال شکسته را مرهمی است
قفس را چه ...
.......................................................................
بی توهوای حوصله ام نوک مدادی است
این لحظه های بی توبرایم زیادی است
تنهانه من که ازتپش افتاده سال هاست
نبض تمام پنجره ها غیرعادی است
هردرکه بازمی شود اینجابه روی ما
خوداولین دریچه ی بی اعتمادی است
دل پا نمی شودبه کسی اقتداکنم
حتی نماز میت من انفرادی است
ازدرد بااهالی سرخوش سخن نگو
دم سردی ازهمیشه درآنها نژادی است
اما تو می شود که بیا یی شبیه ابر
دنیا در انتظار تو باران شادی است
نظرات شما عزیزان: